نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

صبوری

فضای مصنوعی و خشکی همه محیط را پر کرده بود و آدمها چون ماشین با هم رفتار میکردند. دلش گرفته بود ، پس آدمها چه زمانی بزرگ میشدند؟ پس اگر کودک بودند چرا آشتی نمیکردند؟ و یا اصلا چه اهمیتی داشت که آنها قهر هستند و یا آشتی؟

سعی در خواندن نوشته بیگانه داشت، کلمات در جلوی چشمانش جلو و عقب میرفتند اما مفهومی در مغزش ایجاد نمیکردند.  دچار دوگانگی بود. احساسات خوب و احساسات بد. چرا نمیتوانست بی تفاوت باشد شاید خودش هم کودک شده بود.

به فلسفه هر چیز فکر میکرد و برای هر چیزی دلیل میخواست اما شاید باید کاملا رهایشان میکرد تا زمان خودش همه مشکلات را حل کند.

بارها صبوری پاسخ تمام مشکلاتش را داده بود. اما اینبار بی تاب بود و بی تحمل. تئوریهایش پاسخی برای روح نا آرامش نبودند.

فقط خودش میتوانست به خودش کمک کند.

 

نظرات 34 + ارسال نظر
مهـــرنوش شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:31 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

اوهوم

باهات موافقم ... !!

بلدی درست کنی ؟؟؟؟؟

پنیرو پیاز ؟؟؟؟؟

چطوری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کی مهمونم میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟



لینکت کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟

عزیزم هر وقت که دوست داشتی.

مهـــرنوش شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:32 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

اره موافقم...

ادم فقط خودشون به خودشون میتوونن کمک کن ... نه کس دیگه ...

لینک ؟؟؟؟؟؟؟

آرزو مامان آرش شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:51 ب.ظ http://jiluah.persianblog.ir

ممنونم نازلی جان. :)

بهاره شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:16 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جون
خوبی؟
مثل همیشه زیبا بود... امان از اون روزی که فقط خود آدم میتونه به خودش کمک کنه... نمیدونم چرا این جمله برای من مساویه با ناامیدی... ناامیدی از وجود یک همراه یا یک دوست یا فردی که بشه در موقع نیاز روی کمکش حساب کرد.... این جمله من و یاد تنهایی میندازه:(

کارمند کوچولو شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:46 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام نازلی جون... کاشکی منم یک کم صبور بودم... در ضمن آپ کردم و تو یه بازی دعوتت کردم.. بازی نمی کنی؟؟؟

کارمند کوچولو شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:45 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

آره عزیزم تو وبلاگت بذار دیگه!

ایده شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ

گاهی وقتا منم دچار این حس ها میشم. اخه چقدر باید صبر کرد...

کیانا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:58 ب.ظ http://seda-y-ma.blogfa.com/

سلام نازلی جان
ممنون که اومدی
راستی با من تبادل لینک می کنی؟

مشی خانوم شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:31 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

سلام نازلی جونم!
مثل همیشه روون ساده و خوش ساخت! خوشم می آN روح زندگی تو نوشته هاته!
آدم حس می کنه خوشبختی تو همین حرفای ساده ایه که تو نوشتیشون!
مرسی که اومدی خانومی!

مرسی عزیزم تو خیلی به من لطف داری.

ماتیلدا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:20 ب.ظ http://matilda1992.blogfa.com

هیچ وقت و هیچ جا هیچ کس غیر از خود آدم نمی تونه به خودش اعتماد کنه

افسانه شنبه 22 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ http://affa.persianblog.ir

تب و تاب و بی تابی ...
فکر کردن به فلسفه اتفاقها یا فکر نکردن به آنها هیچ مشکلی را حل نمی کنه ...
ولی صبر کردن خیلی به آدم کمک می کنه ...
و کسی که بیشتر از همه به آدم کمک می کنه خود آدمه ...
ولی در هر حال:
آدم آدمه دیگه
انتظار زیادی نباید ازش داشت
باید صبور بود و صبور ...

مهـــرنوش یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

سلام نازلی جونم ...

من به روز شدم ...

اجازه میدی لینکت رو بزارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فدات بشم :*

خواهش میکنم خوشحال میشم.

یه دوست یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ق.ظ http://hovallhag.blogfa.com

پس آدمها چه زمانی بزرگ میشدند؟ پس اگر کودک بودند چرا آشتی نمیکردند؟

این جمله ات به قسمت تفلن رفته دلم رسید

مینا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ق.ظ http://love2life.blogsky.com

سلام
من هم با بالایی موافقم!
مثه همیشه مختصر و مفید
آفرین

مشی خانوم یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

من آپ شدم جیگمل خانومی!

پرنیان یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:41 ب.ظ http://www.missthinker.blogfa.com

نوشته هات خیلی قشنگن.اینا رو خودت می نویسی از این ور و اون ور جمع می کنی؟!

مال خودمه عزیزم.

... یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:56 ب.ظ http://character.blogsky.com

ادما بزرگن فقط دارن نقش بچه هارو بازی میکنن.... اینم که اشتی نمیکنن واسه اینه که نتونستن از پس نقش بازی کردن درست بر بیان...

اینجا با حال تره...

inmorix یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:32 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام..منم همین عقیده رو دارم....ادم فقط خودش به خودش میتونه کمک کنه فقط باید از تجارب دیگران هم استفاده کنه... شاد باشین...

سیگارهای زَر یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ب.ظ http://botebozorg.blogfa.com

سلام.

امیدوارم که حالتون خوب باشه.

وبتون جالبه . مطلب هایی هم که نوشتید خوبه به خصوص این مطلب جدید. از خوندنش لذت بردم.

دیدار باقی
یار باقی

محمد دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ http://abc.blogsky.com

سلام...
بازم مثل همیشه قشنگ و زیبا... واقعا آفرین... واقعا که چیزی نیست که با گذشت زمان و صبر کردن حل نشه...
شاد و شکیبا باشی دوست من... به من هم سر بزن چون خیلی خوشحال می شم
تا بعد خدا نگهدار

کارمند کوچولو دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:31 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام.. من آپم

آنی دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:45 ب.ظ http://annesherly.blogfa.com/

آخه چقدر صبر...؟ مخصوصاً اینکه وقتی روحت نا آرومه و دلت جواب می خواد... زمان بیشتر از همیشه کش میاد و طولانی به نظر می رسه...

کاملا موافقم ولی چاره چیه؟

سبزه خانوم دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:00 ب.ظ http://awoman.blogsky.com

گاهی نمی شه برای هرچیزی دلیلی پیدا کرد...
صبر هم چیز خوبیست...اما گاهی صبوری هم دیگر حوصله ی آدم را سر می برد...و واقعا اکثر اوقات کسی جز خود ادم نمی تواند به خودش کمک کند...
راستی...مگر می شود نوشته های خوندنی ات را دوست نداشت :)

غزال دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:12 ب.ظ http://www.ghazalslife.blogspot.com

سلام نازلی جون
با اینکه دو پست از کتلتهای شامت می گذره ولی هنوزم میام توی وبلاگت بوی کتلت به مشامم می رسه . بوی گوجه فرنگی و صدای گاز نوشابه .
موفق باشی خانوم

نیلوفر دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:20 ب.ظ http://lutus.blogfa.com

ای کاش خدا یه کمی هم به من صبوری می داد که اصلاً ندارمش:((
قشنگ بود:)

کارمند کوچولو سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:07 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

تو اداره ما به آقایون هنوز کادو ندادن.. تو اداره شما چطور؟؟؟

به آقایون ما هم ندادن فقط به همه شیرینی دادن.

مشی خانوم پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

چرا آپ نمی کنی؟ من آپم عزیزم!

چشم وقت نکردم.

مهـــرنوش شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:42 ق.ظ http://tameshki.blogsky.com

چرا به روز نمیشی‌؟؟؟
من به روزم ...
لینکتو بزارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظرتم :*

سحربانو شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

منم موافقم فقط خود آدم می تونه به خودش کمک کنه.
این که صبور باشی هم یه کمک مهم واسه آدمه.

کامران شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.kmohajer82.blogfa.com

سلام

دوست عزیز دیدم در جایی نوشتی باید آرامش را خود در درون خویش بیابیم. کاملا موافقم. متن کوتاهی را که نوشته بودی نیز خواندم.

شاد باشی!

کامران

اینموریکس شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام دوست عزیز... وبلاگم آپ شد...[گل][لبخند]

بهراد شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:33 ب.ظ

دیگر توان صبر کردن نیست.دیگر حوصله انتظار کشیدن برای فردا نیست.
خانه ام ابریست دنیا یکسر همه ابریست
اما ابر بارانش گرفته.(نیما)
ودیگر حتا دنیا را هم حوصله صبر کردن نیست.
عجب صبری خدا دارد

بهاره یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جون
خوبی؟
پس چرا آپ نمیکنی دوستم؟:(
من همش میام اینجا و همش میبینم آپ نکردی:(
آپ کن دیگه:)
مواظب خودت باش عزیزم.
شاد و سرفراز باشی.
در پناه حق:)

کامران یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:13 ق.ظ http://kmohajer82.blogfa.com

سلام

ممنونم از لطفت!

شاد باشی!

کامران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد