لحظه ها به جلو میروند بدون هیچ انگیزه ایی، بدون هیج هدفی .
لحظه ها کشته میشوند و زندگی به آرامی سیر کاهلانه خودش را طی میکند.
لحظه ها بدون خاطره میشوند و انتظار سلولهای تو را میبلعد.
خوشی ها چشمک میزنند و تو به نگاه نکردن ها عادت میکنی.
لحظه ها تو رابه مبارزه میطلبند تا طغیان کنی.
اما باز هم لحظه ها میگذرند و تو تحمل را بر هر چیزی ترجیح میدهی.
لحظه ها ثبت میشوند؛
لحظه ها کش میآیند؛
لحظه ها کوتاه میشوند؛
و حتی گاهی خاطره میشوند.
با سلام و آرزوی سلامتی برای شما و خانواده محترم
منتظر دیدار و محبت شما هستم
http://maadar.blogsky.com
ممنون که سر زدی
خیلی متنت قشنگ بود
خیلی زیبا و متین نوشتی نازلی جون!
عالی بود! بعضی وقتا تحمل خیلی چیزا خیلی سخت می شه!
لحظه ها قبل تر از همه اینا میگذرند... میروند و تو یه روزی شاید اگر خاطره ای باقی بمونه دوباره یاد اون لحظه ها میفتی
چرابعضی وقتا لحظه ها اینجوریند؟؟؟
راستی من اسمم رو به یه کارمند تغییر دادم.. خجالت کشیدم ..دیگه گنده شدم
ولی برای من همیشه همون کارمند کوچولو هستی دوست قشنگم.
بله....واقعا لحظه ها میرن و عمر کوتاه و کوتاه تر میشه...مهم اینه که این لحظه ها بقول شما چطوری کشته بشن و آیا گذر لحظه ها رو میشه مفید تلقی کرد یا نه؟و...متنتون هم خیلی زیبا بود...شاد باشین..
مرسی شما لطف دارین.
من هی میگم زندگی هیچ هیجانی نداره ها ... شماها میگی ن نه ...
بیا اینم از زندگی !!
به روزم :*
سلام
ممنون که سر زده بودید
من چند وقتی نبودم
درود نازلی جان متن قشنگی بود و احتمالا از خودت چون منبع ذکر نکردی...قشنگ بود جدا.... از نظرت هم ممنونم شاد باشی همیشه...
نازلی جونم کجائی ؟؟؟؟؟؟؟؟
من به روزم :*
به روز نمیشی ؟؟؟؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده بود !!
لینکت و میزارم
بوس
سلام
خیلی وقت بود که بهت سر می زدم / وقت نمی کردم ببخشید
اما شما هم به من سر نزدین
من خیلی خیلی آپم
خوشحال میشم سر بزنی
فعلاً
سلام دوست عزیز...من وبلاگم رو با یه مطلب جدید آپ کردم...
چه خوب ارزش لحظه ها رو گفتی...مخصوصا اینجاها..*خوشی ها چشمک میزنند و تو به نگاه نکردن ها عادت میکنی.
لحظه ها تو رابه مبارزه میطلبند تا طغیان کنی.
اما باز هم لحظه ها میگذرند و تو تحمل را بر هر چیزی ترجیح میدهی.*
منم نفهمیدم که چرا لحظه ها زود می گذرن:(
خیلی قشنگ بود نازلی جوووووووووووون.
... و ناگهان لحظه وداع فرا می رسد
گفتی لینکم که !!
مجاز شدم !
مبارک باشه خانم.
مرسی نازلی جونم ...
تو چی قبول شده بودی ؟؟؟؟
منطقه ۱ ؟
سلام نازلی عزیزم
لحظه ها کش می آیند لحظه ها کوتاه میشوند و گاهی خاطره میشوند.
خاطره ها ثبت میشوند - خاطره ها تکرار میشوند و باز هم نگاه نکردن ثبت می شود.
خیلی زیبا و عمیق نوشتی
از اینکه نگران من هستی - ممنونم عزیزم اما من به عنوان دوست تو برای تو آرزوی شادی و آرامش دارم و از تو خواهش میکنم که حتی یک لحظه هم از همین لحظه هایی که نوشتی را - نا آرام نکن.
من هم دارم به زندگی به دید دیگری نگاه میکنم من هم خیلی آرام شدم و همه این آرامش را مدیون روح همسرم هستم. از تو نازنین باز هم سپاسگزارم.
مرسی عزیزم چشم.
نظری ندارم متاسفانه :دی
و ای کاش همه یخاطره های قشنگ گوشه ثبت شوند
من اصلا بلد نیستم قشنگ بنویسم
متن فوق العاده ای بود
پرنسس زیبا و با شکوه من یک برده و نوکر و فوت اسلیو هستم که دوست دارم سگ پا لیس و برده تمام عیار مسترس با شکوه و مقتدری چون شما باشم اگر دوست دارید سگ پا بوس قلاده به گردن و نوکر چان نثار و صادق و رام و مطیعی داشته باشیدکه هر صبح با بوسیدن و لیسیدن پاهای زیبای شما پرنسس با شکوه نوکری و خدمتگذاری به شما را اغاز نماید .. تماس بگیرید تا مشخصات برده و نوکر پا بوس خود را بدانید ...سگ پا لیس شما..............امیر
نازلی عزیزم
خیلی خیلی ممنونم از بابت تبریک تولد . نمیتونی تصور کنی که چقدر شاد شدم . خوشحالم از بابت دوستی تو ...
مرسی از تبریکت عزیزمممممممم
بوس
کی به روز میشی .. بابا دلمون واسه ی مطلب جدید لک زده
سلام.. ممنونم که برای سام پیغام گذاشتید... وب قشنگی دارین... خیلی با احساسه... موفق باشید.
دوست عزیز
آپ شدم ... دوست داشتی سری به وبلاگم بزن
تا بعد...
...و انتظار سلول های تو را می بلعد...
سلاااااام
من خیلی وقتی بود سر نزده بودم.دارم پست هاتو می خونم.
این که خیلی قشنگ بود...
سلام دوست عزیز..کجایین؟؟؟....با یه مطلب جدید وبلاگمو آپ کردم...
ممنونم عزیزم..امیدورام همونطور باشه که شما میگی..
قلم زیبایی داری...چند تا ازپست ها تو خوندم.بهت تبریک میگم.
چرا به روز نمیشی ؟؟؟؟
این واقعا سوال برام ...
:*
مرسی ... ولی حیف هیچی قبول نمیشم ...
نمیدونم چی کارک نم :(
من آپم عزیزم!
تو کجایی پس؟/
هوس یه نوشته ی تازه از شما رو کردم...
هر روز میام اما خبری نیست...:(
هرجا که هستید شاد باشید و سلامت....
سلام
خوبه !
جالب هم هست
یه تک پا هم بیا اونجا
نازلی جان سلام
خوبی دوستم؟
حسابی دلم برات تنگ شده بود اومدم مطلب جدیدت و بخونم که دیدم هنوز آپ نکردی:( نکنه تو هم سرت مثل من شلوغ شده؟
هر جا هستی امیدوارم شاد و تندرست باشی.
مواظب خودت باش دوستم.
درپناه حق:-*