نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

ترس

- بچه چیه ؟ همش دردسر من که حالا حالا ها نمیخوام بچه بیارم. 

: اما الان با چند وقت بعد چه فرقی میکنه؟ 

- باید کارهامو بکنم ، باید به موفقیت هایی که میخوام برسم بعد راجع بهش فکر میکنم. 

: ولی اونوقت خیلی سنت میره بالا، ممکنه برای بچه خوب نباشه. 

- من که نباید بخاطر بچه زندگی ام رو بهم بزنم! 

: ولی مگه اون چی کار میخواد با زندگی تو بکنه؟؟ 

- تمام وقتتو میگیره دائم باید بهش شیر بدی مراقبش باشی، وای اصلا نمیخوام راجع بهش فکر هم بکنم فقط دردسره. 

: فکر نمیکنی این طرز فکر فقط خودخواهی آدمهاست. یا شاید یه ترس کاذب که وجود داره، وقتی یه کسی هنوز توی سن سی و یک سالگی به موفقیتهاش نرسیده کی میخواد برسه؟؟؟ 

- سن منو به رخم میکشی! واقعا که. 

: نه ، دارم تو رو با واقعیتها روبرو میکنم، بهتره با خودت صادق باشی. 

- که چی بشه که حامله بشم و هیکلم بهم بریزه. 

: فکر میکنی برای چی به این دنیا اومدی و وظیفه ات چیه؟ اصلا هیچوقت راجع بهش فکر کردی که یک زن چه نقشی در این دنیا داره؟ 

- نه فکر نکردم، دیگه هم نمیخوام به این بحث مسخره ادامه بدم. من اصلا نمیخوام بچه دار بشم باید کی رو ببینم؟ 

: چرا مثل بچه ها حرف میزنی بهتره که منطقی باشی. ببین یا میخواهی در تمام عمرت بچه دار بشی یا اینکه نه نمیخواهی، اگه نمیخواهی که هیچ ، ولی وقتی بچه مردم رو دیدی قوربون صدقه اش نرو . ولی اگه میخواهی بچه دار بشی همین الان هم ریسک تو با اون مریضی که داری بالاست . بنابراین زودتر تکلیف خودت رو روشن کن. تو فقط میترسی و این کاملا طبیعیه چون همه آدمها از تغییر میترسند . بهتر به جای فرار از مشکل به حل اون فکر کنی.

نظرات 18 + ارسال نظر
پری چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:17 ب.ظ http://www.mamnooee.blogsky.com/

توی عصر یه چهارشنبه ی سربی منتظر دلداری های یک دوست هستم .

م.ن آراز چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:19 ب.ظ http://SECRETLOVE.BLOGSKY.COM

سلام
خیلی وقت بود وبلاگت نمی اومدم چون آدرسش را از یاد برده بود تو هم مثل اینکه وضعیتت مثل من بوده چون تو را هم تو وبلاگم ندیدم
اجازه هست منم نظرمو بگم؟
خیلی ها هدفشون از تشکیل خانواده و ازدواج نمی دونن چیه و با خودشون هیچ وقت فکر نمی کنن واسه چی یکی را به عنوان شریک زندگیشون انتخاب می کنن و فقط از روی تکلیف تن به ازدواج می دن
من از زن و شوهر هایی که به خاطر بچه دار نشدن از هم جدا میشن متنفرم
نمی دونم آیا اینا زندگیشون را رو بچه بنا کرده اند یا به خاطر همدیگر

خوب اینم یه دیدگاه و میشه روش فکر کرد.

ایده چهارشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:03 ب.ظ http://4me.blogsky.com

خدا رو شکر که ما هرکار وقت گیر و نفس گیر و دست و پاگیری رو که میخواستیم تو زندگی انجام بدیم دادیم که اگه یه روز ازدباج کردیم دلمون بچه اگه خواست هی شک نکنیم و بچسبیم به نینی گولو!!! من کلن یه ذره رو بچه دار شدن کانسرن دارم... نه به خاطر این چیزها... به خاطر مسئولیتش... خیلی بزرگه... خیلی باید درست حسابی رو خودت کار کنی تا بتونی یه بچه رو خوب تربیت کنی و تحویل جامعه بدی...

امین جون پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://morpheus.blogsky.com

سلام!!! وای نازلی خانوم بازهم یه اثر تازه گذاشتین!! من از عاشقان سینه چاک اون کی بوردی هستم که شما باهاش تایپ می کنید!!!!
خوب خارج از شوخی!!!
سلام نازلی عزیز!!!
درباره این پست آخر تو نمی شه برخورد تکنیکی کرد! فقط می شه به سوالی که در ذهن آدم ایجاد می کنه فکر کرد و دنبال جوابی برای اون بود!!!
راستش من با اون خانومی که نظراتش رو با خط فاصله گفته موافقم!! البته صرفاً درباره اینکه نخواد بچه دار شه!! من وظیفه خاصی مثل تولید مثل و بارداری یا مثل این برای زن قائل نیستم. بیشتر به وجوه انسانی آدمها فارق از جنسیت فکر می کنم. برای همین می گم که وظیفه ما اینه که تو این دنیا اول درست زندگی کنیم!! بعدش اگر یاد گرفتیم یکی رو به دنیا بیاریم که درست زندگی کردن رو بهش یاد بدیم که شاید فقط شاید دنیا جای بهتری بشه!!
اما در یه مورد حرف خانوم دو نقطه درسته و اون این که قبل از این که دیر بشه آدم حداقل تکلیفش رو با زندگی معلوم کنه و بفهمه که از این دنیا چی می خواد.
خسته نباشی خانوم!!!

خوشم اومد که تو فهمیدی اینا دو تا زن هستن که با هم حرف میزنن.

سحربانو پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ق.ظ http://samo86.blogsky.com

سلام عزیزم
متن جالبی بود.
می گما پس هدف زندگی چیه؟
بودن دو نفر کنار هم.
بزرگتر کردن خونوادشون.
این رسم زندگیه.

منم با شما موافقم.

مشی خانوم پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

ترس برادر مرگه !!! چه خوب که تو هم تیچر بودی عزیزم!
راستی هنرپیشه های هالی وود هم ۲ تا ۲ تا می زان! یعنی چی که بچه دست و پاگیره!! قهرمان داستان تو فک کنم از ما بهترون و خیلی خودخواه بوده!!!!۱

بابایی پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:12 ب.ظ http://9maho9roz.blogsky.com/

سلام... چه بامزه بود این که نوشته بودی... البته این حرفها بین خیلی از زن وشوهر ها ردو بدل میشه... ولی بچه داشتن یه چیز دیگست.
موفق باشی.

کارمند کوچولو پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 04:04 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com/

سلام .. نازلی جون.... تو که حرف دل منو نوشتی... راستش منم اصلا دوست ندارم بچه دار بشم.. دلیلش رو هم نمیدونم شاید ترس

اینموریکس شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ق.ظ http://inmorix.persianblog.ir

جالبه...من اصلا تا حالا به این قضیه فکر نکرده بودم.....منو تو فکر بردین...

بهاره شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جان
خوبی؟
وای این موضوع بچه الان مدتهاست که دغدغه ی فکری ما شده... از یه طرف دلمون میخواد بچه داشته باشیم ولی از طرفی فکر مشکلات و سختیهاش میفتیم و اینکه وقتی بچه پا به زندگی آدم بذاره آدم بیاد دیگه دو خودش یه خط قرمز بکشه کمی ما ر می ترسونه... حقیقتش و بخواهی هم من و هم همسرم هر دو از بچه دار شدن می ترسیم و فکر میکنم فقط ما نیستیم که اینجوری هستیم... خیلیهای دیگه هم مثل ما هستند...
مثل همیشه داستان جالب و تاثیرگذاری بود دوست جونم:)
از خودت مواظبت باش.
در پناه حق:-*

گل من هر چیزی رو سخت بگیری سخت میشه و غیر قابل تصور. البته خوب توی این جامعه یه مقدار سخت هم شده قبول دارم.

الهام شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:14 ب.ظ http://elham63t.blogfa.com/

سلام نازلی جان
ممنون بابت لطفت.
راستی قلم جالبی داری! چقدره این نوشته ها واقعیه؟ ;)
در مورد بچه ها راستش خیلیا داوطلبن که اونها رو به فرزندخونگی بپذیرن ولی شرایط بهزیستی این اجازه رو بهشون نمی ده...

سلام همسایه های3 شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ب.ظ http://rezatehranii3.blogfa.com

سلام.با موضوع یک فیلم آپم و منتظر نظرت دوست عزیز[گل]

سایه شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ب.ظ http://www.roozaye-rafte.blogsky.com/

سلام
بچه دار شدن آمادگی می خواد و مسلما کسی که این همه بهونه میاره آمادگیشو نداره... پس چرا باید یه موجود دوست داشتنی رو به دنیا بیاره و آزارش بده ؟!!!

هدیه یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:47 ق.ظ

نازلی جون سلام،
شاید این ترس باشه که باعث فرار از مسئولیتی که گریبان آدم رو میگیره. ولی چطور باید توی این وضعیت توی این شرایط نا بسامان آدم همچین ریسکی کنه. آینده اون بچه چی می شه؟ آیا آینده اش تامین هست؟ آیا در آینده میتوننه شغلی داشته باشه با درآمدی که بتونه زندگی خودشو بچرخونه؟ و ده ها سوال دیگر که من به شخصه به اونا فکر می کنم و تنها وقتی بچه می ارم که بدونم حداقل تا 18 سالگیش رو می تونم تامین کنم. در غیر این صورت ایا عذاب وجدان از اینکه مادر خوبی نبودم رهام می کنه؟ ولی اگر این ترس نیست که نسل جدید از اون فرار می کنند پس چیه؟ مثلاً خودت چرا بچه دار نمی شی؟ دلیلت چیه؟

صادق یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 ق.ظ http://pelak21.blogfa.com

سلام .
مدرنیته مثل یک بچه ناقص الخلقه از شکم زن و مرد ایرانی زده بیرون. این نگرش در مورد بچه دار شدن هم گمونم از همین مساله سرچشمه می گیره .

مینا یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:17 ب.ظ

سلام بر نازلی عزیز و خوش ذوق
خوبی؟
یه سوال؛
واقعا زن ها به دنیا می ایند که مادر بشند؟؟؟؟
مکالمه خیلی جالبی بود چیزیه که خیلی از ماها بارها شاهدش بودیم و درسته که باید تکلیف را معین کرد
طرف یا بچه میخواد یا نمی خواد... درسته.
اما به نظر من رسالت انسانها چه زن و چه مرد خیلی خیلی فراتر از اینه که موجود دیگری را به دنیا بیاورند.
اگر قرار باشه کسی پا به عرصه هستی بذاره - میذاره !
بحث مفصلیه
اما مثل همیشه زیبا بود

سلام مینا جون کجایی ؟ خیلی وقته که پست نزاشتی .
این طور که شما بحث میکنی هم میشه به قضیه نگاه کرد. اما یکی از وظایف ما آدمها هم بوجود آوردن یکی مثل خودمون و یا بهتر از خودمونه.

صادق یکشنبه 17 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ب.ظ http://pelak21.blogfa.com

سلام .
بله به احترام پیشکسوت ها این تغییر رو ایجاد کردم. بالاخره شما کلی سابقه دارین.
خودم هم حس کردم اینطوری قشنگ تره. همش نگرانم که نتونم حرفم رو کامل به مخاطب بگم به این خاطر گاهی حرفای اضافه می زنم. مرسی

شما لطف دارین اینقدرها هم که میگین من حالیم نیست ولی اینطوری قشنگتر شد.

ردیا شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:16 ب.ظ

سلام نازلی جونم،

خیلی قشنگ بود... من این وبلاگتو ندیده بودم... خوب شد کامنت گذاشتی من اینجارو پیدا کردم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد