من نمی دونم چرا ما باید از عرب ها الگو بگیریم من این تهاجم فرهنگی رو نمی پذیرم و اسم خودم هم فیمینیست نمی ذارم بلکه من فقط از سنت خوب ایرانیم دفاع می کنم که میگه:خدا یکی زن یکی
فکر میکنم که اشتباه برداشت کردین اینها که زنهای یک مرد نبودن.
Inموریx
یکشنبه 26 آبانماه سال 1387 ساعت 07:53 ب.ظ
ماشالاااااااا! خدا بده برکت... اونقت شوهر این ۴ نفر خودش کجا بود؟ نازلی جونم فقط خدا نکنه آدم گیر یه آدم دغل باز دروغگو بیفته... حتی خدا هم تو کار این آدما میمونه:) از خودت مواظبت باش دوستم:-*
بهاره جون من اصلا منظورم چهار تا زن از یک مرد نبوده ولی نمیدونم چرا خیلیها این تصور رو کردن شاید من بد نوشتم. من فقط منظورم چهار تا زن بوده که از یک مساله خبر داشتند.
سلا م
ممنون که داستان رو خوندید و نظر دادید.
وای چه بد... منم متاسف شدم
من نمی دونم چرا ما باید از عرب ها الگو بگیریم
من این تهاجم فرهنگی رو نمی پذیرم و اسم خودم هم فیمینیست نمی ذارم
بلکه من فقط از سنت خوب ایرانیم دفاع می کنم که میگه:خدا یکی زن یکی
فکر میکنم که اشتباه برداشت کردین اینها که زنهای یک مرد نبودن.
چه خبره اینجا؟؟؟؟اینهمه زن چه میکنن؟؟؟؟
فقط چند تا شخصیت بودن.
سلام .
و این ماجرا تا زن هزارم ادامه دارد......
واسه همینه نمیذارن زن ها شهادت بدن دیگه ! { چشمک }
چرا همیشه حق ی نفر ضایع میشه ؟
چرا این دنیا اینطوریه ؟
باهات موافقم ولی نمیدونم شاید بعدها حق اون آدم ضایع نشه و خدا یه جورایی درست کنه قضیه رو. شاید هم نه.
سلام نازلی جون... چه زنهایی پیدا میشن ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا باهات موافقم.
وقتی گرفتن 4تا زن حلال باشه همین می شه دیگه!!!!!!!!!!
ماشالاااااااا! خدا بده برکت... اونقت شوهر این ۴ نفر خودش کجا بود؟
نازلی جونم فقط خدا نکنه آدم گیر یه آدم دغل باز دروغگو بیفته... حتی خدا هم تو کار این آدما میمونه:)
از خودت مواظبت باش دوستم:-*
بهاره جون من اصلا منظورم چهار تا زن از یک مرد نبوده ولی نمیدونم چرا خیلیها این تصور رو کردن شاید من بد نوشتم. من فقط منظورم چهار تا زن بوده که از یک مساله خبر داشتند.
:)مرسی نازنینم.لطف داری.خوشحالم که با هم آشنا شدیم.نوشته های شما هم دوست داشتنی بود.پست قبل داستان بود یا واقعیت؟
منم خوشحالم عزیز دلم . پست قبل هم واقعیتی بود که به شکل داستان بیان شده. به هر حال هر سوژه ایی از یک واقعیت نشات گرفته.
با زن چهارم موافقم ... !
من و یکی از دوستان وبلاگی در این مورد دو سه روزی هست که بحثمون در مورد همین زن و صیغه و از این حرفا بود
واسه همینم من بد متوجه داستانتون شدم
من نمی دونم مشکل از زن هاست یا از مردها.
بابا آخه یکیش مگه کمه شونه که ۴ تا می گیرننننن:(
۴ تا زن داشته دیگه! فاجعه نیست!! تراژدیه!
چی بگم...از دروغ متنفرم...
نازلی عزیزم سلام باز هم کوتاه و به قول معروف موجز نوشتی ...زیبا بود و یک جورهایی به نامهء کوچولوی من می خورد...مرسی نازلی مهربونم مرسی از حضورت
بهتر بود به جای واژه د زن از کنیز استفاده میکردین
این یادگار تازی ها
نازلی جان! سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام!!!!
متأسفانه داستانت اوقدر کوتاه بود که تا اومدم ازش ایراد بگیرم، تموم شد!!!!!
حالا چیکار کنم؟
اینجوری هم که مزه نمی ده!
فعلاً خداحافظ!!!!