نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

هدیه کریسمس

با چشمان پف آلود و لباس خواب بلندی که زیر پاهایش کشیده میشد از پله ها پایین آمد و به طرف درخت دوید.خیلی دعا کرده بود، امیدوار بود که شال گردن قرمز باشد، همانی که مادر ماهها آنرا می بافت.اما در بسته قرمز رنگ یک جفت کفش اسکی بود.کفشها را گوشه ایی انداخت و به طبقه بالا برگشت پرده را با عصبانیت کنار زد و به برفی که همچنان می‌بارید نگاه کرد.باغبان در حال تکاندن برف از برگ درختان بود. 

لبخندی روی لبان دختر نشست. دیگر از کفشهای اسکی بدش نمی‌آمد.شال قرمز رنگ از زیر لباس باغبان بیرون زده بود. 

امیدوار بود که جک پیر دیگر کمر درد نداشته باشد.

نظرات 24 + ارسال نظر
هستی‌ یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.hastinike.blogspot.com/

کمد دیواری بسیار دلنشین بود، بالا پایین هاش خیلی‌ لطیف بود.

آرمین آران دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ق.ظ http://aranlar.blogsky.com

سلام
آخی . جانم
چه با مرام
عین خودت

مرسی شما لطف دارین.

آسمان(مشی) دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

آخی!‌همیشه تو نوشته هات تو جمله آخر آدم غافلگیر می شه! دوس داشتم داستان این دفه رو!

بهاره دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جونم اینا
خوبی؟
الهههههیییی...چه مامان مهربونی داشته این قهرمان کوچولو... تازه خودش از مامانش مهربونتره چون با اینکه خودش اون شال گردن قرمز و دوست داشته ولی حالا که گردن باغبون پی دیده تازه خوشحال هم شده:)
قشنگ و شاد و دلنشین بود این داستان نازلی جونم:-* مرسی:):-*

قوربونت برم .

سحربانو دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااام
آخی چقدر دوست داشتنی بود نازلی جونم.
اولش اینکه ممنونم دوست عزیزم به خاطر این همه لطفت نسبت به من. الآن مهندس کامنتت رو خونده میگه اینجا چه خبرهههههههههههه:))
کلی خندیدیم و منم کلی پُز دوست خوبم رو بهش دادم:))
بعدشم اینکه الهیییییییییییییییییییییییییییییییییی
کی این هدیه کوچولو میاد ایشالا؟
یعنی من خالی میشم؟
خوب چیه مگه آخه من که خواهر ندارم:(

کارمند کوچولو دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:23 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام نازلی جون...
به به می بینم که بوی نی نی و این حرفا میاد
مبارکت باشه عزیزم.. به سلامتی
نمیخوای یه وبلاگ راجع به نی نی بزنی!!!!
موفق باشی

سحربانو دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:24 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

الهی من قربون نی نی بشم که قراره هم ماهیه مهندس ما بشه:))
واااااااااااااااای آخ جون پس من خاله سحر نی نی تو هستما.باشه؟
آخ جووووووووووووووون.

کارمند کوچولو دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:33 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com/

سلام نازلی جون.. من بالاخره تونستم آپ کنم.. البته از خونه.. اینترنت اداره با بلاگ اسکای مشکل پیدا کرده
راستی نازلی دیشب مامان شوهر مهربون شده بود و برام کاچی فرستاده بود امشب هم برام آلوچه فرستاده دارم میخورم یاد تو افتادم خلاصه هر چی هوس کردی بگو ما در خدمتیم برات می پزیم و می فرستیم
در ضمن آفتاب از کدوم طرف دراومده مهربون شدی ؟ (خطاب به مامان شوهر)

دکتر پرتقالی سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:10 ق.ظ http://dr-orange.blogfa.com

شاید توی فکر گرفتن شال از پیرمرد افتاد؟

امین جون سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ق.ظ http://morpheus.blogsky.com

اخی چه داستان قشنگی! چه لطیف! وای شما باز هم ما رو سورپرایز کردی! اصلا انتظارش رو نداشتم! گفتم الان میره بالا تو اتاق خواب مامانش با کفش اسکی خورد و خاک شیرش می کنه! اما شما انقدر روح لطیفی دارین که اجازه نمی دین، شخصیتهای داستانتون از این کارهای بد بد بکنن! عاجزانه خواهش می کنم، من رو از خوندن داستانهاتون محروم نکنید. با خوندن این خطوط احساس می کنم که ساعتها در جلسات یوگا و ذن و مدی تیشین شرکت کردم!
مرحبا!
آفرین!
هزار باریکلا!

بهاران سه‌شنبه 24 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:34 ب.ظ http://chalesh.blogsky.com

سلام نازلی جونم...خیلی داستانک قشنگی بود...کاملا تصویری بود...لحظه لحظشو می شه لمس کرد...دوستش داشتم...

الهه ... چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ق.ظ http://ela7.blogfa.com/

خیلی ناز بود ... گرمم شد... مرسی ... :)
بوس دوستم ...

دریا(کافهء زیر دریا) چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:28 ق.ظ http://felitsa.blogfa.com

بدون هیچ تعارفی،خیلی خوب و دلنشین مینویسی عزیز دلم:*

مرسی دوستم.

زهره چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:59 ق.ظ http://dena-zagros.blogsky.com/

سلام دوست عزیز و با معرفت و بامرامم. مثل همیشه زیبا و دلنشین نوشتی.میبینم که وبلاگت رنگ و روی تازه به خودش گرفته.سریالی می نویسی.از اینکه دوست با ذوقی مثل تو دارم خوشحالم.موفق باشی عزیزم.

صادق چهارشنبه 25 دی‌ماه سال 1387 ساعت 05:05 ب.ظ http://pelak21.blogfa.com

سلام . اتفاقا به نظر من ایده خوبی بود . ساده و صمیمی و مهربون . حتما که نیاید آدم حرفای خیلی مهم بزنه . تازه همین ارزشها هم فراموش شده توی جامعه ما . منتها می تونستین بیشتر اونو بپردازین . موفق باشین

کارمند کوچولو پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 03:31 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com/

سلام نازلی جونم... خوبی؟ چرا اینقدر کم پیدایی؟ نگرانت شدم.. پیش من که نیومدی :((((

اومدم عزیزم ولی هر بار که کامنت گذاشتم سیستم ارور داد و ثبت نشد. نمیدونم چی شده بود.

ارژنگ پنج‌شنبه 26 دی‌ماه سال 1387 ساعت 07:52 ب.ظ http://www.a-ar.blogfa.com

وبلاگ قشنگی داری. مطلب هاتم ناسه!!!!!!
برای تبادل لینک آماده ام.
پروردگارا به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه نمی توانم تغییر دهم، دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را می توانم تغییر دهم، بینش ده تا تفاوت این دو را بدانم، مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتار کنند.

طنز کوتاه! جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:31 ب.ظ http://igol.blogfa.com/

وبلاگم به روز شد بالاخره. مردم تا به روز شد!!

فرامرز جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.laylabak.blogfa.com

سلام .ممنون از هدیه خوبت . خیلی چسبید .اگه کفش اسکس و شال قرمز هدیه داستان بود خود داستان هدیه ما . باز هم از این کار ها بکنی خوشحال میشیم

اینموریکس جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ http://inmorix.persianblog.ir

چقدر مهربون و دوست داشتنی

بهاره شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:32 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام
نازلی جونم کجایی؟
من منتظرم آخه دوست جونم:-*

آسمان(مشی) شنبه 28 دی‌ماه سال 1387 ساعت 11:03 ق.ظ

ای بابا نازلی جونم!! تو هم که رفتی تو خواب زمستونی!!

آسمان(مشی) یکشنبه 29 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ

تو نی نی داری نازلی جونم؟؟؟؟؟؟؟؟؟ داری مامان می شی؟؟؟

هان مگه چیه؟!

الهه ... سه‌شنبه 1 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 05:40 ب.ظ http://ela7.blogfa.com/

wow!
نازلی جونی نی نی خوشگل دارین تو دلتون ؟!
کلی بوس هم برای شما هم برای نی نی نازی .....
و کاش هم شما و هم نی نی خوب و سالم باشین همیشه ...
بوس...
بوس...
بوس...
بوس...
بوس...
بوس...
بوس...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد