نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

حماقت

وقتیکه توهم تمام وجودش را پر کرد 

وقتیکه هیچ شعوری وجود نداشت 

وقتیکه بخاطر نیاز مجبور بودی سر خم کنی 

چه احساسی داشتی؟ 

 به خودت اندیشیدی؟ 

فکرکردی که تو ارزشمند تر از هر چیزی هستی؟ 

نه هرگز فکر نکردی، و تنها له کردن او تصویر کامل ذهن تو بود  

چه احساسی داری از اینکه نمی‌توانی لهش کنی ؟ 

 برانگیخته  می‌شوی ؟ 

برافروخته می شوی؟

به هیچ جایی نخواهی رسید  

چرا که خشمگین تر میشوی 

لبخند بزن 

به حماقتش  

به حقارتش 

پیروز خواهی شد.

نظرات 21 + ارسال نظر
بهاره شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سعی خودم رو می کنم نازلی جونم... شاید به قول تو پیروز بشم:)
مرسی بابت تبریک قشنگت عزیزم... ممنونم:-*

خواهش میکنم عزیز دلم.

آرمین آران شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:49 ب.ظ http://aranlar.blogsky.com

سلام
بعضی وقتها یه همچین موقعیتی ممکنه برای هر کسی پیش بیاد
بهترین کلمات رو انتخاب کردی
موافقم

لبخند بزن

به حماقتش

به حقارتش

پیروز خواهی شد.

ممنون.

آسمان(مشی) دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:41 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

نمی دونم! ولی این حالت حقارتو دوس ندارم!
سر کج کردن و....

inموریx دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:45 ب.ظ

واقعا چقدر جالب گفتی که
لبخند بزن
به حماقتش

به حقارتش

پیروز خواهی شد

ممنونم.

امین جون دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ http://morpheus.blogsky.com

مدتها بود این قدر عصبانی ننوشته بودی.

صادق سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:03 ق.ظ http://pelak21.blogfa.com

سلام . شعرتون منو یک کمی غمگین کرد . اصلا احساس خوبی نداشتم . نه به خاطر نوشته شما بلکه به خاطر حس جاری موجود در شعر .
می شه لطفا گاهی شاد هم بنویسین؟
موفق باشین

گاهی هم عصبانی بد نیست:)

بهاران سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ق.ظ http://chalesh.blogsky.com

چشم نازلی جونم. این دفعه امتحان می کنم. حتما.

کارمند کوچولو سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:02 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام نازلی جون جونی
شعرت قشنگ بود حس غمناکی داشت...
راستی کمکی خواستی به من بگو دوستم ... ایشالا تعطیلات عید هم بهت خوش بگذره

مرسی عزیز دلم ممنون.

صادق چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:29 ق.ظ http://pelak21.blogfa.com

سلام . بله اتفاقا عصبانیت هم جالبه . من خودم وقتی عصبانی می شم همه بهم می خندن. اما من نمی دونم عصبانیت رو چطوری میشه شعر کرد. باید کار سختی باشه. البته از استعداد فوق العاده سرکار هیچی بعید نیست . امتحان بفرمائین جواب میده

شما لطف دارین . چشم یه سعی میکنیم.

دریا(کافهء زیر دریا) چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:22 ق.ظ http://felitsa.blogfa.com

این احساس رو تجربه کردم.حقارت...اعصابم خورده ولی سعی میکنم به روی خودم نیارم.چقدر بعضی وقتا حس میکنم تنهام نازلی:(

چرا گلم هیچوقت این حسو نداشته باش.

پری جون چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:31 ب.ظ http://mamnooee.blogsky.com

سلام عزیزم
خوبی ؟؟؟
آپم ...
تا بعد...

سحربانو چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:57 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

سلام نازلی جونم
شعرت خیلی حس قشنگی داشتا ولی چرا خشن؟
خیلی وقت بود اینجوری ننوشته بودیا.

خوب سحر جون گاهی آدما خشن هم میشن.

الهه ... چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ http://ela7.blogfa.com/

حس می کنم حس های توی این نوشته را زیاد حس کرده ام .
یک عالمه خشم و

لبخند بزن

به حماقتش

به حقارتش

پیروز خواهی شد.

و و و ...


و زیبا بود دوستم :)

رها جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ق.ظ http://lamakan.blogsky.com

سلام گلم...امیدوارم که در کمال سلامت و تندرستی دلی شاد و لبریز سعادت داشته باشی...باز هم زیبا بود پر از تضادهایی قابل تامل...مرسی

دکتر پرتقالی جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

گاهی آدمها باید بدونن اشکال از اونا نیست بلکه آدمهای اطاف دارن حماقت می کنن همین کافیه

آسمان(مشی) شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:44 ب.ظ

الهی!!! نی نی به دنیا اومدددددددد؟؟

نه بابا حالا کلی مونده.

بهاره یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:51 ق.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جان
خوبی؟
کجایی؟ پس چرا آپ نمیکنی دوست جون؟

چشم. یه کم گرفتار بودم.

هستی‌ یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ب.ظ http://hastinike.blogspot.com/

این خند ییدن هیچ کار ساده یی نیست، اما اثر داره. گاهی‌ اونقدر عصبانی میشی‌ که هیچ جور نمیتونی‌ نادیدش بگیری.

سلام همسایه های 5 دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ق.ظ http://rezatehranii5.blogsky.com

سلام.با شعری از خودم منتظر نقد و نظرت هستم.
با احترام:
رضا تهرانی

سحربانو دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ب.ظ http://samo86.blogsky.com

شما هم مراقب پسمل ما باااااااااااااااااااااااش:)

چششششششششم .

هایده سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:10 ق.ظ

خیلی عالی بود. واقعاْ کیف کردم. چه جوری توی این چند خط این همه حس را انتقال می‌دی؟

بابا اینقدرا هم که میگی نیست دوست قشنگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد