آیا آن احساس را می شناسی که گاهی
به هنگام شوق و لذتی بسیار
در میهمانی و مجلسی شاد
ناگهان می باید سکوت کنی و آرام گیری؟
آنگاه هوشیار بر تختی دراز می کشی
به مانند کسی که قلبش به ناگه به درد آمده است
شادی و خنده همچون دود می پراکنند
و تو گریه می کنی،پیوسته گریه می کنی...
آیا این احساس را می شناسی؟
"هرمان هسه"
نازلی جانم سلام
خوبی عزیزم؟
تعطیلات خوش گذشت دوست جون؟
چقدر این نوشته قشنگ بود... واقعا لمسش کردم... چون بارها و بارها برام اتفاق افتاده که در اوج شادی و سرور ناگهان چنان غمگین و افسرده می شم که دلم فقط می خواد برم رو تخت خوابم دراز بکشم و بخوابم ساعتها.
خیلی زیبا بود خوشگل خانوم.
از خودت مواظبت باش عزیزم خیلی
می بوسمت:-*
سلام عزیز دلم آره خوب بود بهتر از سر کار رفتن بود .
منم میبوسمت عزیز دلم .
خوب می شناسم هرمان جون
نازلی خانم سال نو هم مبارک
سال نوی شما هم مبارک باشه .
راستش من تا اون قسمتی که سکوت میکنی و آرام میگیری رو میشناسم . حتی تا اون قسمتی که قلبش به ناگاه به درد آمده است را هم میشناسم . اما گریه کردن رو نه . کلن هر چند سال یک بار گریه میکنم .
وای 20 بار اینو خوندم الان. چقدر آشنا بود.
نازلی جان سلام
آنگاه زنی پای پیش تهاد و گفت برای ما از غم و شادی سخن بگوی . پیامبر گفت: شادیهای شما همان غمهای شماست که نقابش را برداشته است.
جبران خلیل جبران، پیامبر
نه تنها نوشته زیبایی است بلکه بسیار با معناست. به نظر من مرز میان غم و شادی به قدری باریکه که به راحتی می توانند در اوج، در هم آمیزند. فکر میکنم دلیل آن هم روشنه. انسان با گریه کودکانه پا به دنیایی میگذارد که آمیزهای از غم و شادی است. گویی تقدیر آدمی چنین رقم خورده که در انبوه غمها و شادیها، زندگی را تلخ یا شیرین تجربه کند.
به به امیر خان چشم ما روشن که شما اینجا نظر دادین کاملا باهاتون موافقم.
و اینکه آقای هسه بسیار زیبا این رو در قالب شعری بیان کرده.
ها...منم خوب این احساس رو میشناسم...
ضمنا سال نو مبارک...اینا...
سلام!
ها!
می شناسم!
همینو میخواستی بدونی؟
سلام عزیزم سال نو مبارک
واقعن بد دردیه
سلام عزیزم سال نو تو هم مبارک باشه .
چقدر فاصله بین شادی و غم کمه...........
سلام علیکم
هیچ چیز غیر ممکن نیست
همت از خود طلب و توکل بر خدا کن
بخشش او واسع است
رحمتش همه را شامل است
موفق خواهید شد اگر ایمان و باور داشته باشید
الله حافظ
[گل]
سلام .
به طرز فجیعی می شناسم . ( آن احساس را)
و نمیدونم شما چرا کم ترجمه می کنین. و چقدر این شعر با توضیحات آقا امیر قشنگ تر شد . و موفق و سلامت باشید .
سلام
اینو من ترجمه نکرده بودم یه جایی خونده بودم خوشم اومد و نوشتمش.
خیلی خیلی لمسش کردم
توی شلوغیا
فکر می کردم شاید خیلی همه گیر نباشه ولی انگار هست....
کاملا باهات موافقم.