رکورد
همه رفته بودند چراغها برای هیچکس می سوخت
لغات در جلوی چشمانش میچرخید
فکرش متمرکز نبود
تصاویر یکی پس از دیگری در ذهنش کوبیده میشد
عکسهای منزجر کننده مانیتور در هوا چرخ میزد
آب دهانش تلخ شده بود
چشمانش را بست و به ارزش رکورد زدن فکر کرد