ترس

- بچه چیه ؟ همش دردسر من که حالا حالا ها نمیخوام بچه بیارم. 

: اما الان با چند وقت بعد چه فرقی میکنه؟ 

- باید کارهامو بکنم ، باید به موفقیت هایی که میخوام برسم بعد راجع بهش فکر میکنم. 

: ولی اونوقت خیلی سنت میره بالا، ممکنه برای بچه خوب نباشه. 

- من که نباید بخاطر بچه زندگی ام رو بهم بزنم! 

: ولی مگه اون چی کار میخواد با زندگی تو بکنه؟؟ 

- تمام وقتتو میگیره دائم باید بهش شیر بدی مراقبش باشی، وای اصلا نمیخوام راجع بهش فکر هم بکنم فقط دردسره. 

: فکر نمیکنی این طرز فکر فقط خودخواهی آدمهاست. یا شاید یه ترس کاذب که وجود داره، وقتی یه کسی هنوز توی سن سی و یک سالگی به موفقیتهاش نرسیده کی میخواد برسه؟؟؟ 

- سن منو به رخم میکشی! واقعا که. 

: نه ، دارم تو رو با واقعیتها روبرو میکنم، بهتره با خودت صادق باشی. 

- که چی بشه که حامله بشم و هیکلم بهم بریزه. 

: فکر میکنی برای چی به این دنیا اومدی و وظیفه ات چیه؟ اصلا هیچوقت راجع بهش فکر کردی که یک زن چه نقشی در این دنیا داره؟ 

- نه فکر نکردم، دیگه هم نمیخوام به این بحث مسخره ادامه بدم. من اصلا نمیخوام بچه دار بشم باید کی رو ببینم؟ 

: چرا مثل بچه ها حرف میزنی بهتره که منطقی باشی. ببین یا میخواهی در تمام عمرت بچه دار بشی یا اینکه نه نمیخواهی، اگه نمیخواهی که هیچ ، ولی وقتی بچه مردم رو دیدی قوربون صدقه اش نرو . ولی اگه میخواهی بچه دار بشی همین الان هم ریسک تو با اون مریضی که داری بالاست . بنابراین زودتر تکلیف خودت رو روشن کن. تو فقط میترسی و این کاملا طبیعیه چون همه آدمها از تغییر میترسند . بهتر به جای فرار از مشکل به حل اون فکر کنی.