بخشش

گوشی تلفن را میگذارم و به حرف او فکر میکنم. " سعی کن که ببخشیش"  

گفتن این جمله چقدر ساده به نظر میرسد. اما چگونه میتوانم او را ببخشم. آیا تنها گفتن کلمه بخشیدمش قضیه را حل میکند ، چگونه میتوانم کینه ایی که از او به دل دارم را فراموش کنم؟

نگاه کردن به صورتش زجر آور است و فضایی که در آن قرار میگرد سنگین و خفقان آور.  

شاید مرگ یکی از بهترین راه حلها برای اینگونه افراد باشد. آدمهای خودخواه ، آدمهای خسیس، آدمهای بی رحم، آدمهای...

شاید با مردنشان بتوانند رحمی را برای خودشان بخرند.  

این آدمها همیشه تظاهر به بیماری میکنند و اینکه شاید فقط و فقط چند مدت کوتاهی زنده خواهند ماند، تا بلکه مهر و محبت اطرافیان را به خودشان جلب کنند اما افسوس که نمیدانند هر بار که صحبت از بیماریهای احمقانه و من در آوردی خودشان میکنند چقدر کریه و بد قیافه میشوند . و در آن لحظه هاست که دوست داری ظالم ترین آدم روی زمین باشی.  

چگونه میتوانم ببخشمش و به او لبخند بزنم؟ حتی فکر کردن به بخشش او زجر آور است.