نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

دور خیلی دور

به عکسها نگاه میکنم . شفافیت این آسفالت را هرگز ندیده ام. رنگها چشم را میزند و لبخندها واقعی تر به نظر می‌آیند. 

دستم را روی عکس میکشم و به فاصله اش با خودم می‌اندیشم. دور است خیلی دور.  آرزویی که دیر زمانی است فراموش شده.

دوباره و دوباره عکسها را نگاه میکنم. شاید میترسم آنها را هم از من بگیرند.  

نظرات 9 + ارسال نظر
پرنیان سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:55 ب.ظ http://missthinker1992.blogfa.com

قشنگ بود :) عکسا گاهی خیلی خوبن گاهی خیلی بد.

هامون سه‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ب.ظ http://tasteofdeath.blogfa.com

...رویاهامان٬از آن کیست؟

سحربانو چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ق.ظ http://samo86.blogsky.com

عکس واقعا چیز عجیبیه:)

محمد حسینی جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:48 ب.ظ

عکس را خیلی دوست دارم


درختها

ما به راستی به تنه های درخت در برف می مانیم.آن ها به ظاهرتخت دراز کشیده اند و کمی فشار کافی است تا بغلتاندشان.نه٬ نمی شود٬ چون آن ها سفت به زمین چسبیده اند.اما ببینید٬ حتی آن نیز جز ظاهر نیست.(کافکا)

سلام
به روزم با ((سفره های افطار ناقص است))و منتظر

امین جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:06 ب.ظ http://morpheus.blogsky.com

سلام نازلی خانومی گل!
دوباره نگاه کن! تحقق خواهد یافت! آن روز آرزویی تازه بساز!

قبول نیست تو ماجرا رو میدونی ها:)

بهاره شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com/

طبق معمول زیبا بود نازلی جونم و ته تهش یه غمی پنهون بودا... این حس را همه مون داریم که وقتی به عکسی نگاه می کنیم اولا بعضی از چیزهای درون عکس جلوه ی بیشتری پیدا می کنند و دوما حس میکنیم چقدر از اون دوران و اون روزها دور شده ایم ولی این دلیل نمیشه که دیگه هرگز نتونیم دوران خوش و خاطره انگیز جدیدی برای خودمون ایجاد کنیم دوست جونم:-*
به امید تکرار ایامی خوش و پر خاطره:-*
رامان خوشگلم را ببوسش از طرف من:)

صادق شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ب.ظ http://www.pelak21.blogfa.com

سلام.
نگران نباشید کسی عکس ها رو ازتون نمی گیره . یعنی خاطره تنها چیزیه که باقی می مونه و از بین نمیره.
فقط لطفا دیگه روی اوون عکس ها دست نکشید چون لکه روشون میفته.
من بعد از اینکه دفعه اول نوشتتون رو خوندم به چند تا عکس به طور اتفاقی نگاه کردم. به نظرم همیشه لبخندهای توی عکس ها واقعی تر هستند .
و..خوشحال و سلامت باشید

و یکی از مشکلات همینه که خاطره میونه و از بین نمیره. این خیلی بده.

جناب آقای دیپلمات چهارشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ب.ظ http://mrdiplomat.persianblog.ir/

همه مون ظاهرا یه چیزی رو یه جایی گم کردیم که با دیدن هر عکسی، یا فیلمی، یا قطعه موسیقی یا هر چیز دیگه، این نوستالژی لامصب باز عود میکنه و میریم یه جای خیلی خیلی دور..زمانی که اینجوریا نبود..زمانی که همه چیز یه جور دیگه بود..حالا خوب یا بدش بماند که البته نمیدونم چرا هر چی میایم جلو تر، معمولا مشتقش همیشه منفیه..

به به آقای هژیر خان گل
قدم رنجه فرمودید وبلاگ ما سر زدید خوشحالمون کردید.
با نظرتون کاملا موافقم.
مراقب خودت باش.

آرمین آران یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:52 ق.ظ http://aranlar.blogsky.com/

آدم بعضی وقتها دوست داره قوانین فیزیک و متافیزیکبیخیالش بشن و بتونه بره تو عکسها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد