نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

نوشته های من

داستان کوتاه- شعر-داستان بلند

صبحگاهان

میخرامد حریر صبحگاهی

نسیم خنکی می‌آید

می‌زند بوسه  بر اندام

گرمای جاودان آغوش

پرده های رقصان

آسمان نیلی از پس پنجره ها

من و تو دلداده به خواب

نحسی ساعت رفتن میرود در زنگ

چشمهای نیمه به زمان بی رحم

تنگتر در دل هم

دو دلی رفتن و ماندن

باز هم اجبار

باز هم ....

 

 

 

 

 

 

نظرات 19 + ارسال نظر
بهاره یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:54 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

سلام نازلی جونم اینا
خوبی؟
چقدر قشنگ توصیف کردی... هر بیتش یه تصویر زیبا و دلچسب و تو ذهن آدم تداعی میکنه... خیـــــــــــلی قشنگ بود... ولی کم بود:( منتظر داستانهای قشنگت هستم.
شاد و سرفراز باشی... در پناه حق:-*

ماتیلدا یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:27 ب.ظ http://matilda1992.blogfa.com

مثل همیشه عاااالی

مینا یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:31 ب.ظ http://love2life.blogsky.com

سلام عزیز مهربانم
خوشحالم که اولین نفر هستم که مهمون نوشته جدیدت شدم.

" ... تا نگاه می کنی
وقت رفتن است
ناگهان چقدر زود
دیر می شود..."

قدر ثانیه به ثانیه لحظه های زندگیت را بدون....

مرسی عزیز دلم.

ایده یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:22 ب.ظ

شعر زیبایی بود ولی کو اون نسیم صبحگاهی خنک؟ فعلن که ما میپزیم از گرما!

قبول دارم ولی الان دو سه روزه که ما صبحا نسیم داریم نمیدونم چی شده.

پرنیان یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:04 ب.ظ http://www.missthinker.blogfa.com

مثل همیشه زیبا....

اینموریکس دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ http://inmorix.persianblog.ir

سلام نازلی جان...ممنون که بهم سر زدین...شعر زیبایی نوشتین...با دو دلی رفتن و ماندن موافقم...چون ذهن منم رو اشغال کرده...

مشی خانوم دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:01 ب.ظ http://mashi.blogsky.com

سلام نازلی جتن!
خیلی قشنگ بود.
تو هم که سپید می نویسی! عالی بود.

آرزو مامان آرش دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:44 ب.ظ http://jiluah.persianblog.ir

نازلی جان سلام
خوبی؟ ممنونم از محبتت به وروجک. موفق باشی خانمی.

سبزه خانوم دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:39 ب.ظ http://awoman.blogsky.com

رفتن یا ماندن همیشگی؟...یا رفتن سر ِکار؟...*نحسی ساعت رفتن می رود در زنگ*..چه جالب! :)

آرمین آران دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:54 ب.ظ http://aranlar.blogsky.com/

سلام
" گوهر اختصار گشته لعل کلام تو
اینگونه باید سخن
اینگونه باید کلام "
---------
مرسی سر زدی
برای the gift که قبلا خواسته بودی مطلب گذاشتم ولی سر نزدی
black book رو سعی میکنم تا امشب در ادامه مطلب همین پست بذارم

چرا دیدم مطلبتون رو ممنون ولی موقع نظر اینترنت دچار مشکل شد.

سیر ترشی متاهل دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:45 ب.ظ

خیلی زیبا بود .حسش کردم.
ممنون .

کارمند کوچولو دوشنبه 31 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:07 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام نازلی جون... چه با مزه نوشتی!

مرسی عزیزم

آنی سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:44 ق.ظ http://annesherly.blogfa.com/

پر از تصاویر زیبا و مجسم بود....
رقص پرده ی حریر در دریای نور و نسیم ... و ساعت... و لحظه ی تموم شدن یه رویا...
زیبا بود...

مشی خانوم سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:36 ق.ظ http://mashi.blogsky.com

من آپم دوباره!

کارمند کوچولو سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:51 ب.ظ http://edarehyema.blogsky.com

سلام... مرسی عزیزم.. از همدردیت ممنونم

غزال سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ http://www.ghazalslife.blogspot.com

آی گفتی....

غزال چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.ghazalslife.blogspot.com

راستی ممنونم از لطفت عزیزم

حسین دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ب.ظ http://sozlavar.blogfa.com

سلام قشنگه منم هستم بیا منتظرم

علی اشرفی چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:57 ق.ظ http://dokkan.blogsky.com


محتواش خیلی شاعرانه بود. خوشمان آمد. اما کاش یک‌کمی هم وزن شعری داشت. منظورم مثل شعر نو است.

التماس دعا.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد