سلام نازلی جان. اون مطلب رو دیشب از مخ خودم نوشتم.یعنی از مخ من وارد کامپیوتر شد. و اتفاقا می خواستم به عنوان یک دوست دست به قلم(یعنی شما) نظرتو بخوام.ممنون که اومدی و نظرتو گفتی.خیلی خوشحال شدم.و خوشحال تر میشم که ایراد کارم رو بگی.مراقب خودت باش. در پناه ایزد یکتا شاد و تندرست باشی.
سلام عزیز به خدا خیلی مطالبت جالبه حال کردم راستی خواستم بگم اگه با شعر و شاعری سر و کار داری میتونی یه سر کوچولو به وب من بزنی و نظرت رو در مورد سروده هام بگی خوشحال میشم اگه هم دوست داشتی تبادل لینک کنیم یه خبر بهم بده پس منتظرم هم خبر و هم نظر بازم میام مر۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ فعلا
سلام نازلی جان خوبی؟ نمیدونستم شعر هم می گی... خیلی زیبا بود... تک تک ابیاتش و مجسم کردم واقعا تصاویر زیبایی و توصیف کردی:-) شعرت و دوست دارم زیاد:) مواظب خودت باش دوستم:-*
سلام . حس و حال شعرها و قصه های کوتاهتون خیلی به هم شبیه هستند . من البته گمونم یکی دو تا شعر دیگه از شما خوندم . باز هم شعر بگین . بی زحمت یک کمی هم آب و تابش رو زیاد کنید. دارین وسوسم میکنید که طبع آزمائی بکنم . موفق باشین
سلام نازلی جان!!!!!!!! خط اول : با سرانگشت تو بهتر از نوک انگشت تو نبود؟ ضرباهنگ کلام بهتر می شد! خط دوم : آواهای متنوعی که در این جمله است ضرباهنگ خوبی به آن داده! خط سوم : اول اینکه حس و مهفومی که در پی خواندن این خط به ذهن می آید، زیباست. اما به نظر من کلمه لحظه یک وصله ناجور در این خط است که کمی به زیبایی ظاهری آن خدشه وارد کرده است. خط چهارم : تصویری که این جمله بسیار کوتاه می سازد، بسیار ناب و دلنشین است. باریدن تعبیر زیبایی برای نوری است که از لابلای شاخه ها و برگها بر تن گنجشک و درخت می تابد. خط پنجم : بر خلاف خطهای اول و دوم و خطهای سوم و چهارم، در خط پنجم وجود انسانی و حیوانی دیده نمی شود. و این هیچ مشکل و یا عیب نیست اما اگر یک حرف ربط "و" اول این خط می گذاشتی خیلی بهتر بود خط ششم : حسن ختام تصاویری که در بالا خلق شده اند که به نظر من می توانست نباشد. من هم با نظر خودت موافقم که اینکه نوشتی شعر نیست، اما به گمان من بسیار به هایکو نزدیک است، بسیار زیاد. فصل بهار و سکوتی که جریان دارد و از خلال آن صدای گنجشک برجسته می شود و یک رابطه لطیف عاشقانه بر روی چمنهای زیر درخت، کاملاً در آن حس می شود و این زیباست.
سلام نازلی جون : من شما را به اسم در انتظار معجزه تو لینک دوستام گذاشتم اکه می خوایین با اسم دیکری ذخیرتون کنم به من اطلاع بدین مر سی از شما دوست مهربون
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام اگر مایل به تبادل لینک با من هستید با عنوان نرم افزارهایتبلیغاتی لینک کنید بعد تو وبلاگم پیغام بگزارید تا لینکتون کنم.
در پناه خدا-تیرداد
سلام
قشنگ بود
حتما سر میزنم حالا یکم کمتر
فعلا
به به... علاوه بر داستان اهل شعرم که هستی دوست جون...
اون تیکه لحظه پیوند گنجشک و درخت نور میبارید رو دوست داشتم... خیلی
مرسی عزیزم اینا که شعر نیست . الکیه.
سلام نازلی جان.
اون مطلب رو دیشب از مخ خودم نوشتم.یعنی از مخ من وارد کامپیوتر شد. و اتفاقا می خواستم به عنوان یک دوست دست به قلم(یعنی شما) نظرتو بخوام.ممنون که اومدی و نظرتو گفتی.خیلی خوشحال شدم.و خوشحال تر میشم که ایراد کارم رو بگی.مراقب خودت باش.
در پناه ایزد یکتا شاد و تندرست باشی.
فیلمنامه ش دیگه با شما!!!!!!!!
ما استعداد مستعداد این جور کارا رو نداریم!!!!!!!!!!!!!!
قاصدک در دل من همه کوردن و کرند
دست بردار ازین در وطن خویش غریب
سلام عزیز به خدا خیلی مطالبت جالبه حال کردم راستی خواستم بگم اگه با شعر و شاعری سر و کار داری میتونی یه سر کوچولو به وب من بزنی و نظرت رو در مورد سروده هام بگی خوشحال میشم اگه هم دوست داشتی تبادل لینک کنیم یه خبر بهم بده پس منتظرم هم خبر و هم نظر بازم میام مر۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ فعلا
Woooooow!
چققققدر لطیف....
دوست داشتم... :)
نازلی جان خیلی قشنگ بود...راستی من هم باز دارم داستان می نویسم دوست دارم نازلی نازنین هم نظر بده وقت کردی بیا عزیزم
شاد و سلامت و همیشه نویسا باشی
مممم حس لطیفی درش هست
بازهم جریان زندگی که پر از این اتفاقات زیبا و گاه دور از ذهنه یا بهتر بگم ما آدما زیاد بهشون توجه نمی کنیم...و چه حیف!
سلام...
دوست عزیز آپم و منتظر حضور سبزتان...[گل]
سلام نازلی جان
خوبی؟
نمیدونستم شعر هم می گی... خیلی زیبا بود... تک تک ابیاتش و مجسم کردم واقعا تصاویر زیبایی و توصیف کردی:-) شعرت و دوست دارم زیاد:)
مواظب خودت باش دوستم:-*
مرسی عزیزم تو همیشه به من لطف داری.
سلام...خیلی قشنگ بود...زندگی در جریان است (:
یادم نموند که واست کامنت گذاشتم یا نه؟؟؟
متن جالبی بود....زندگی هم همیشه جریان دارد چه با ما و چه بی ما....
سلام .
حس و حال شعرها و قصه های کوتاهتون خیلی به هم شبیه هستند . من البته گمونم یکی دو تا شعر دیگه از شما خوندم . باز هم شعر بگین . بی زحمت یک کمی هم آب و تابش رو زیاد کنید.
دارین وسوسم میکنید که طبع آزمائی بکنم .
موفق باشین
سلام
مرسی که سر زدیی و
خیلی خانمی
قشنگ می نویسی گلم
تا بعد...
سلام خوبی؟
بعد از یه ماه اومدم به دیدنت!
زیبا بود
راستی من هم اپم
سلام نازلی جان!!!!!!!!
خط اول : با سرانگشت تو بهتر از نوک انگشت تو نبود؟ ضرباهنگ کلام بهتر می شد!
خط دوم : آواهای متنوعی که در این جمله است ضرباهنگ خوبی به آن داده!
خط سوم : اول اینکه حس و مهفومی که در پی خواندن این خط به ذهن می آید، زیباست. اما به نظر من کلمه لحظه یک وصله ناجور در این خط است که کمی به زیبایی ظاهری آن خدشه وارد کرده است.
خط چهارم : تصویری که این جمله بسیار کوتاه می سازد، بسیار ناب و دلنشین است. باریدن تعبیر زیبایی برای نوری است که از لابلای شاخه ها و برگها بر تن گنجشک و درخت می تابد.
خط پنجم : بر خلاف خطهای اول و دوم و خطهای سوم و چهارم، در خط پنجم وجود انسانی و حیوانی دیده نمی شود. و این هیچ مشکل و یا عیب نیست اما اگر یک حرف ربط "و" اول این خط می گذاشتی خیلی بهتر بود
خط ششم : حسن ختام تصاویری که در بالا خلق شده اند که به نظر من می توانست نباشد.
من هم با نظر خودت موافقم که اینکه نوشتی شعر نیست، اما به گمان من بسیار به هایکو نزدیک است، بسیار زیاد. فصل بهار و سکوتی که جریان دارد و از خلال آن صدای گنجشک برجسته می شود و یک رابطه لطیف عاشقانه بر روی چمنهای زیر درخت، کاملاً در آن حس می شود و این زیباست.
خیلی قشنگ بود!
انگشتان باد
سلام نازلی جون :
من شما را به اسم در انتظار معجزه تو لینک دوستام گذاشتم اکه می خوایین با اسم دیکری ذخیرتون کنم به من اطلاع بدین مر سی از شما دوست مهربون